ما عاشق استراتژیهای نوآورانه برای به دست آوردن لینک و جلب توجه در فضای آنلاین هستیم. در حالی که بدون تسلط بر اصول اولیه، بازاریابان کمی میتوانند برنده شوند، اما برای پیشی گرفتن از رقبا به کمی نبوغ نیاز است. به عنوان بخشی از این مجموعه پست دو قسمتی، در اینجا ۵ استراتژی و تاکتیک دیگر وجود دارد که میتوانید برای به دست آوردن آن میزان مورد نیاز به کار بگیرید.
1. تبدیل پستهای وبلاگ به کتابهای الکترونیکی و انتشار آنها در آمازون
متخصصان سئو شاید دوست نداشته باشند بشنوند، اما مصرف کنندگان قبل از جستجو در گوگل برای تحقیق در مورد محصولات به سراغ آمازون می روند. خبر خوب؟ اگر سازگار شوید، می توانید از این روند درآمد کسب کنید.
فروش کتابهای الکترونیکی در حال حاضر از کتابهای چاپی در آمازون پیشی گرفته است و موانع ورود به این حوزه بسیار ناچیز است. شاید تبدیل یک پست وبلاگ به یک کتاب الکترونیکی عجیب به نظر برسد، اما این میتواند راهی عالی برای افزایش مخاطبان شما باشد. با تعداد کافی مخاطب، شروع به ساخت لینکهای طبیعی خواهید کرد.
2-عناوین ویروسی
گاهی اوقات یک پست وبلاگ کامل باید حول عنوان شما ساخته شود. عنوان اولین چیزی است که مردم میبینند و معمولاً چیزی است که باعث میشود کسی تصمیم بگیرد که آیا اصلاً به محتوا نگاه میکند یا خیر. اگر ویروسیترین محتوای وب را تجزیه و تحلیل کنید، متوجه میشوید که عناوین حس خاصی به آنها دارند. مرور سریع در Buzzfeed یا Cracked به شما ایدهای از منظور من میدهد.
عنوانی ویروسی خواننده را مجذوب خود میکند. این عناوین تقریباً همیشه شامل چیزی هستند که خواننده را با ذکر چیزی که هرگز در مورد خودشان فکر نمیکردند، یا با کنار هم قرار دادن دو یا چند مورد که فکر نمیکردند چیزی مشترک دارند، غافلگیر کند.
چرا به جای نوشتن پستهای وبلاگ ویروسی میگوییم عناوین ویروسی بنویسید؟ زیرا اگر مفهوم شما را نتوان در یک عنوان ویروسی خلاصه کرد، ویروسی نخواهد شد. اگر تکان دهندهترین و قابل اشتراکیترین اطلاعاتی که میخواهید منتقل کنید در عنوان جا نمیشود، بهاحتمال زیاد موفق نخواهید شد.
اشتباه نکنید و فکر نکنید که این بدان معنی است که موضوع شما باید در عنوان توضیح داده شود. این در واقع میتواند علیه شما کار کند. عنوانی مانند 18 روش غیرمنتظره برای لذت بردن از سانگریا شما را شگفت زده میکند و شما را گرسنه برای یادگیری بیشتر میکند.
این عنوان ما را شگفتزده میکنند؛ زیرا هرگز فکر نمیکردیم که ما را جذب خود کند، زیرا به هیچ وجه نمیتوان حدس زد که قرار است چه چیزی یا بگیریم.
3-بازاریابی چریکی
بازاریابی پارتیزانی به طور گسترده تعریف شده است، اما به وضوح از مفهوم جنگ چریکی الهام میگیرد، جایی که خلاقیت و رویکردهای غیر متعارف برای دستیابی به اهدافی که منابع در یک محیط خصمانه محدود است، استفاده میشود.
بازاریاب چریکی برای جلب توجه و حفظ مشتریان، شیرین کاریهایی مانند فلش ماب، برچسب «بمب» و گرافیتی معکوس که در آن پیام برند با پاک کردن گرافیتیها برای شکل دادن به حروف «نوشته میشود» ترتیب میدهد. بدلکاریهایی مانند آنهایی که توسط تبلیغات ضد دخانیات “حقیقت” تنظیم شدهاند، احتمالاً شناخته شدهترین نمونههایی هستند که بازاریابی چریکی میتواند به نظر برسد.
موفقیت یک کمپین بازاریابی چریکی به محدودیت بودجه و منابع بستگی ندارد. تمرکز بازاریابی چریکی بر راهحلهای غیر متعارف و خلاقانه است. مانند بخش “ابزار” که در بالا مورد بحث قرار گرفت، طراحی فرمولی برای طراحی شیرین کاریهای بازاریابی چریکی دشوار است.
کافی است بگوییم که اگر به سئو اهمیت میدهید، رویکرد بازاریابی چریکی شما باید به نوعی وب را در خود جای دهد. از آنجایی که بازاریابی چریکی اغلب مردم را در خیابانهای شهر هدف قرار میدهد، آوردن موبایل به بازار نیز میتواند بسیار قدرتمند باشد.
هر چه شیرین کاری شدیدتر باشد، احتمال جلب توجه بیشتر است، اما مراقب خطرات باشید. در یک مثال، بازاریابان چریکی سعی کردند کارتونی به نام Aqua Teen Hunger Force را با علائم LED تبلیغ کنند. این علائم به عنوان تهدید به بمب تعبیر شد و مسائل حقوقی به وجود آمد. هر زمان که در حال سازماندهی شیرین کاریهای بالقوه مخرب در اموال عمومی (یا خصوصی) هستید، با عواقب قانونی مواجه میشوید. این را در نظر بگیرید.
4-توجه و استفاده از یک خرده فرهنگی که استفاده نشده
هر شرکت یا محصولی باید یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد داشته باشد تا بتواند جایگاه ماندگاری در بازار پیدا کند. فقط برای یک مکدونالد و یک وال مارت جا وجود دارد. بقیه ما باید بفهمیم که برای متمایز شدن و برجسته شدن چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم. این به ندرت به این معنی است که میتوان برای همه جذاب بود.
یکی از راههای موفقیت این است که خرده فرهنگی را کشف کنید که میتواند به محصولی مانند شما علاقه داشته باشد و به طور خاص برای آنها جذابیت داشته باشد تا عموم مردم. این به همان اندازه آنلاین و زمانی که محتوای خود را تبلیغ میکنید صادق است.
یک خرده فرهنگ آنلاین پیدا کنید که با ارزشهای شرکت شما همسو باشد و به طور خاص آنها را هدف قرار دهید. به انجمنها و سایر پاتوقهای اینترنتی آنها مراجعه کنید، از زبان آنها استفاده کنید و محتوای خود را پیرامون آنها طراحی کنید. من میتوانم به شما تضمین بدهم که خردهفرهنگی وجود دارد که هیچ کس دیگری در جایگاه شما آن را هدف قرار نداده است. شما میتوانید با نشان دادن یک خرده فرهنگ که “آنها را به دست میآورید” مقدار زیادی وفاداری ایجاد کنید.
اگر خرده فرهنگ خاصی وجود دارد که میخواهید آن را هدف قرار دهید و در واقع عضوی از آن نیستید، جذب آن غیرممکن نیست، اما این چیزی نیست که بتوانید به تنهایی انجام دهید. شما باید فردی را استخدام کنید که با آن خرده فرهنگ آشنا باشد و تا حد امکان از مداخله جدی خودداری کنید. هرچه بیشتر سعی کنید آنها را کنترل کنید، جذابیت کمتری برای خرده فرهنگ خود خواهند داشت.
5-سوار شدن بر موج نوستالژی
این رویکرد بسیار شبیه به خرده فرهنگها است، فقط جمعیت شناسی سنی را هدف قرار میدهد. به تعداد زیادی ارجاعات به دهه 80 فکر کنید که در قسمتی از Family Guy با آنها مواجه میشوید. شبکههای اجتماعی نوستالژی را به طرز عجیبی مد روز کردهاند. بیشتر مردم خاطرات خوبی از دوران کودکی خود دارند و ارجاع به اتفاقاتی که در آن زمان رخ داده است، راه جالبی برای ایجاد رفاقت است.
ارجاعات مبهم به گذشته، حتی گذشته نسبتاً نزدیک، میتواند راه بسیار خوبی برای جلب توجه باشد. درست مانند خرده فرهنگها، آنها به مردم اجازه میدهند بدانند که شما آنها را دریافت میکنید. گاهی اوقات، هر چه مبهمتر، بهتر است. ممکن است محبوبیت خود را از دست بدهید، اما تمرکز دقیق شما به حفظ اطلاعات کمک میکند و تأثیر پیام شما را برای مخاطبی که به آن میرسد بسیار قویتر میسازد.