یک عنصر مهم در هر کمپین سئو، توانایی تنظیم استراتژی بر اساس نتایج واقعی است. ردیابی داده های مناسب نه تنها برای نشان دادن ارزش سرمایه گذاری و تلاش در یک کمپین ضروری است، بلکه برای کمک به اصلاح کمپین برای نتایج حتی بهتر نیز ضروری است.
به منظور اجرای اقدامات مبتنی بر نتایج در یک کمپین سئو یا بازاریابی، مهم است که معیارهای مناسب ثبت و تجزیه و تحلیل شوند. همه کمپین ها منحصر به فرد هستند و اهداف متفاوتی دارند. بنابراین، شناسایی شاخصهای عملکردی که منجر به آن اهداف میشوند، حیاتی است. باور کنید یا نه، هنوز “متخصصان” سئو وجود دارند که عملکرد را تنها بر اساس ترافیک ارگانیک و/یا (حتی بدتر) رتبه بندی می سنجند. مگر اینکه هدف یک وب سایت ایجاد ترافیک به منظور فروش فضای تبلیغاتی باشد، تجزیه و تحلیل بسیار عمیق تری در عملکرد سئو مورد نیاز است.
البته، رتبهبندی و ترافیک هنوز معیارهای مهمی برای پیگیری هستند، اما برای موفقیت واقعی، اندازهگیری باید بسیار عمیقتر باشد.
پرس و جوهای جستجوی نام تجاری بخش در مقابل پرس و جوهای غیر برند
به منظور جداسازی واقعی جستجوی ارگانیک به عنوان محرک کسب و کار، مهم است که به طور خاص به معیارهای عملکرد تولید شده از جستجوی بدون مارک نگاه کنید. معیارهای کلی ارگانیک را میتوان به دلیل تلاشهای بازاریابی دیگر، مانند آفلاین، افزایش داد، که میتواند به طور قابلتوجهی ترافیک ایجاد شده از جستجوهای ارگانیک مارکدار را افزایش دهد. افزایش در ترافیک جستجوی ارگانیک ممکن است به اشتباه به سئو نسبت داده شود، اگر کسانی که جستجوی ارگانیک را دنبال می کنند از یک نقطه تلویزیونی اخیر آگاه نباشند، برای مثال، که باعث می شود مصرف کنندگان یک نام تجاری را جستجو کنند. تقسیمبندی پرسوجوهای جستجوی بدون مارک، بینش بهتری در مورد عملکرد خاص تلاشهای سئو ارائه میدهد. انجام این کار با استفاده از فیلترهای پیشرفته با گزارش های کلمه کلیدی ارگانیک در اکثر پلتفرم های تحلیلی آسان است.
البته، سئو بر جستجوی برند تأثیر میگذارد، بهویژه برای بازدیدکنندگان بازگشتی که برای اولین بار با یک نام تجاری از طریق یک پرس و جو جستجوی غیر مارک تعامل داشتند. بنابراین، ترافیک ارگانیک برند را نباید از منظر سنجش سئو نادیده گرفت. افزایش ترافیک جستجوی ارگانیک مارک از بازدیدکنندگان بازگشتی می تواند نتیجه بهبود عملکرد جستجوی غیر مارکی باشد و باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
همچنین برقراری ارتباط خوب بین سایر کانالهای بازاریابی به منظور شناسایی تلاشهای دیگری که میتواند بر تعداد جستجوی ارگانیک تأثیر منفی بگذارد، مهم است. این تلاش ها باید در هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد سئو ثبت و در نظر گرفته شود. دپارتمانهای سئو باید خود را از هرگونه ابتکار بازاریابی دیگر و همچنین جدول زمانی آن آگاه کنند. وارد کردن حاشیه نویسی در نمودارهای ترافیک جستجوی ارگانیک در Google Analytics یک راه خوب برای ردیابی هرگونه تلاش یا رویداد بازاریابی دیگری است که می تواند بر داده ها تأثیر بگذارد.
مسائل سرگرمی
هدایت ترافیک به وب سایتی که پرش می کند (از سایت بدون بازدید از صفحه دوم خارج می شود) معمولاً یک تلاش بیهوده است. موتورهای جستجو همچنین زمانی که ترافیکی که به سایتی ارسال می کنند دارای نرخ پرش بالایی باشد توجه می کنند و در نتیجه به طور بالقوه رتبه پایین تری به آن سایت می دهند. تجزیه و تحلیل عوامل تعامل، مانند نرخ پرش و زمان صرف شده در صفحه در سطح کلمه کلیدی، به ویژه برای آن دسته از کلمات کلیدی که کمپین سئو هدف قرار می دهد.
اگر کلمات کلیدی هدف خاص منجر به تعامل ضعیف در سایت در مقایسه با سایر کلمات کلیدی و/یا میانگین سایت شوند، این نشان دهنده این است که این کلمات کلیدی ممکن است بهترین کلمات کلیدی برای هدف گیری نباشند. جایگزینی کلمات کلیدی کم مشارکت با جایگزین های مرتبط تر با مصرف کننده هدف، راه خوبی برای بهبود ترافیک ایجاد شده از SEO و موفقیت کلی کمپین است. اگر این حس عمومی وجود داشته باشد که کاربران در تمام منابع ترافیکی غیرفعال هستند، ممکن است نیاز به تجزیه و تحلیل تجربه کاربر/آزمایش قابلیت استفاده وجود داشته باشد.
به کاربران یک اقدام بدهید
هنگام هدایت ترافیک به یک وب سایت از طریق هر کمپین بازاریابی دیجیتال، معمولاً هدف بازدیدکنندگان انجام یک عمل است، اعم از پر کردن فرم سرنخ، تکمیل خرید، ثبت نام در خبرنامه، و غیره. به منظور دانستن اینکه آیا سئو تلاش می کند یا خیر. ردیابی اقداماتی که کاربران در هنگام حضور در یک وب سایت انجام می دهند ضروری است.
با نگاهی به معیارهای سطح بالا، ممکن است بدیهی باشد که کلمات کلیدی هدفمند خاصی باعث افزایش ترافیک سایت می شوند. با این حال، بدون ردیابی اقداماتی که بازدیدکنندگان انجام می دهند، دشوار است که بدانیم آیا این ترافیک واقعاً به سود کسب و کار است یا خیر. این امر باعث می شود که تعیین نقاط تبدیل مختلف بر اساس اقدامات مورد نظر برای کاربران با قابلیت ردیابی ضروری است.
برای مثال، اگر اقدام ترجیحی برای مشتری باشد که با کسب و کار تماس تلفنی برقرار کند، ردیابی منبع ترافیک و کلمه کلیدی ممکن است دشوار باشد. با این حال، ابزارهایی مانند ClickPath وجود دارد که با ارائه شماره تلفن متفاوت به بازدیدکنندگان مختلف و ردیابی منبع تماس تلفنی اجرا شده به سطح کلمه کلیدی منبع ترافیک بر اساس زمان تماس، این نوع ردیابی تبدیل را امکان پذیر میکند. قرار داده شد.
اگر بودجه برای ابزارهایی که این سطح از ردیابی را فراهم می کنند وجود ندارد، یک گزینه جایگزین این است که علاوه بر شماره تلفن کسب و کار، یک فرم سرنخ آنلاین به بازدیدکنندگان ارائه دهید. ارسالهای فرم سرنخ با استفاده از اکثر پلتفرمهای تحلیل وب به راحتی قابل پیگیری است. در حالی که برخی از بازدیدکنندگان از شماره تلفن برای تکمیل یک اقدام استفاده میکنند، که دادههای تبدیل را بر اساس تلاشهای سئو ارائه نمیدهد، کسانی که فرم را پر میکنند، بینشی در مورد اینکه کدام کلمات کلیدی بهترین تبدیل را انجام میدهند، ارائه میکنند.
راهاندازی ردیابی مناسب و انتخاب معیارهای مناسب برای ثبت و تجزیه و تحلیل، اولین گامهای حیاتی برای شروع یک کمپین سئو موفق است. اهداف اصلی کمپین باید مهندسی معکوس شوند تا تأثیرگذارترین عناصری را که به آن اهداف منتهی میشوند اطلاع رسانی کنند تا بتوان آنها را به درستی تحلیل کرد.
منابع: https://www.searchenginejournal.com/best-practices-for-measuring-seo-success/64003/